پانیاپانیا، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره
داداشیداداشی، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره
زندگی من و بابازندگی من و بابا، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

شیرین گندمک من

سفر نامه مشهد

  امروز اومدم که سفر مشهدمون رو ثبت کنم. جمعه ۱۳ فروردین ۹۵ ساعت ۲ از خونه راه افتادیم. تا ایستگاه راه اهن فاصله زیادی نداشتیم. انگار فقط ما اون روز از شهرضا مسافر بودیم. مسئول اونجا گفت قطار ساعت ۴ و ۱۰ دقیقه میاد و ما فکر می کردیم ساعت ۳ حرکته. دایی ها هم اومدن اونجا پیشمون، اقا ارشیا هم حسابی آتیش سوزوند. بلاخره قطار اومد و حرکت کردیم. اولین باری بود که سوار قطار می شدیم. ارشیا از زن عمو شنیده بود قطار مثل خونه خود ادم می مونه. واسه همین توی همون دقایق اول لباس عوض کرد تخت رو باز کرد و رفت بالا دراز بکشه. شاید تا مشهد هزار بار رفت بالا و اومد پایین. تو کوپه کناری ما یه خانواده مشهدی بودن که از شیراز بر می گشتن. ...
25 فروردين 1395

یا ضامن اهو

  سلام نازگلم فردای روزی که اخرین پست رو واست گذاشتم بابا بی مقدمه گفت که می خوام برم بلیط مشهد بگیرم. خلاصه حسابی غافل گیرشدیم. الان تو ایستگاه راه آهنیم و شما تو یه خواب نازی. موقع راه افتادن یه گریه حسابی کردی  امیدوارم که اونجا اذیت نکنی. فدات بشم که اینقدر پیش  امام رضا ابرو داری. راستی سیزده به در مبارک.            ...
13 فروردين 1395

عمر مامان پنج ماهه شدی

دختر نازم اولا پنج ماهگیت مبارک دوما عیدت مبارک. سال ۹۵ هم شروع شد گلم امیدوارم امسال سال خوبی برات باشه توی این ماه هم مطابق ماه های پیش درگیر گریه هات و مدفوع سبزت بودم. ۲۸ اسفند واسه اخرین بار البته تو سال ۹۴ بردمت دکتر و قرار شد رژیم غذایی رو ادامه بدم. همش داشتم به این فکر می کردم عید امسال بدون گز و شیرینی چی کار کنم. مگه داریم مگه میشه که البته چند روزه با اینکه رژیم رو کامل رعایت می کنم رنگ پی پیت حسابی بدتر شده. چند بار هم به اون شماره که دکتر میر طلایی داده بود زنگ زدم ولی کسی گوشی رو ور نداشت. خونه تکونی امسال هم حسابی با وجود خانوم مختصر انجام شد. مامان زن عمو منیژه هم  ۲۶ اسفند فوت شدن. واسه مراسم خاک ...
10 فروردين 1395
1